سه چیز است که نشانه اصابت رأی است : خوب برخورد کردن و نیک گوش کردن و پاسخ نیکو دادن . [امام صادق علیه السلام]

بسم الله الرحمن الرحیم

قصه آفریدن آدم (ع)

چون خدای عز و جل خواست که آدم را بیافریند جبرئیل را فرستاد و گفت که :... برو بدین جهان،آنجا که امروز مکه است و از آنجا چهل گز گل از زمین بردار..... جبرئیل بیامد و آنجا که امروز کعبه است پر فرو برد به زمین و خواست که گل بردار و زمین با جبرئیل به سخن آمد گفت: یا جبرئیل ، همی چه کنی؟...

گفت: همی گل بر می دارم از روی تو، تا خدای عز و جل خلقی بیافریند و این جهان بدو سپارد.... زمین جرئیل را سوگند داد و گفت .. برای خدای که تو را فرستاد که تو از من گل برنداری که خدای عز و جل از آن خلقتی آفریند که او بر پشت من گناه کند و خون نا حق ریزد، همچنان که آن اجنه در روی زمین کردند تا خدای تعالی ایشان را از پشت زمین براند جبرئیل از بهر آن سوگند بازگشت و گفت: یا رب تو خود بهتر دانی که من از بهر چه بازگشتم.

پس خدای عز و جل میکائیل را بفرستاد و گفت برو و چهل گر گل از روی زمین بردار.. میکائیل بیامد و زمین همچنان سوگند بروی نهاد و او نیز بازگشت. پس خدای عز و جل عزرائیل را بفرستاد و زمین همچنان سوگند بر وی نهاد که جبرئیل و میکائیل را نهاده بود .

عزرائیل گفت: فرمانه خدای را به سوگند تو بندهم خدای تعالی مرا چنین فرمود و من فرمان خدای برم نه فرمان تو...... و آنجا که مکه است پر فرو برد و چهل گز گل از جمله روی زمین برداشت ، از همه لونی، سخت و سست و نرم و ریگ و کویر و نرم و درشت و سیاه و سفید و از همه لونی، و حق جل و علا آدم را از آن گل بیافرید به قدرت خویش ئ همچنان که بیافرید صورتی بود افتاد. از مشرق تا مغرب و اندر آن جان نبود،  گل خشک بود خشک شده و بدان جا افتاده و بدان وقت این جهان همه ابلیس داشت.