به من نوری ببخش که در پرتوش میان مردم گام بردارم و در تاریکی ها بدان راه یابم و در شکّ و شبهه ها روشن شوم . [امام زین العابدین علیه السلام]

آیا قرآن مندرجات تورات و انجیل را تصدیق کرده؟!
درآیات متعددی ازقرآن مجید،این تعبیربه چشم می‏خورد که:قرآن مفاد کتب پیشین را تصدیق می‏کند".
در آیه 48 مائده می‏فرماید: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ:" ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم در حالی این کتاب کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‏کند".
همین امر سبب شده که جمعی از مبلغان یهود و مسیحی، این آیات را سندی بر عدم تحریف تورات و انجیل بگیرند، و بگویند: تورات و انجیل در عصر پیامبر اسلام مسلما با تورات و انجیل امروز تفاوتی پیدا نکرده، و اگر تحریفی در تورات و انجیلها رخ داده باشد، مسلما مربوط به قبل از آن است، و چون قرآن صحت تورات و انجیل موجود عصر پیامبر اسلام را تصدیق نموده پس مسلمانان باید این کتب را به عنوان کتب آسمانی دست نخورده به رسمیت بشناسند.
پاسخ:
آیات مختلفی از قرآن گواهی می‏دهد که نشانه‏های پیامبر اسلام و آئین او در همان کتابهای محرف که در دست یهود و نصاری در آن زمان بوده وجود داشته است، زیرا مسلم است که منظور از تحریف این کتب آسمانی این نیست که تمام کتابهای موجود باطل و بر خلاف واقع می‏باشد، بلکه قسمتی از تورات و انجیل واقعی در لابلای همین کتب وجود داشته و دارد، و نشانه‏های پیامبر اسلام، در همین کتب و یا سائر کتابهای مذهبی که در دست یهود و نصاری بوده، وجود داشته است (و الان هم بشاراتی در آنها هست).
به این ترتیب ظهور پیغمبر اسلام ص و کتاب آسمانی او عملا تمام آن نشانه‏ها را تصدیق می‏نموده زیرا با آن مطابقت داشته است.
بنا بر این معنی تصدیق قرآن نسبت به تورات و انجیل این است که صفات و ویژگیهای پیغمبر ص و قرآن با نشانه‏هایی که در تورات و انجیل آمده مطابقت کامل دارد.
استعمال واژه" تصدیق" در معنی" مطابقت" در آیات دیگر قرآن نیز مشاهده می‏شود، از جمله در آیه 105 سوره" صافات" به ابراهیم ع می‏گوید: قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا (تو تصدیق خواب خود نمودی) یعنی عمل تو مطابق خوابی است که دیده‏ای، و در آیه 157 سوره اعراف چنین می‏خوانیم.
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ ... این معنی صریحا بیان شده، یعنی اوصافی که در او می‏بینند مطابق است با آنچه در تورات یافته‏اند.
در هر حال آیات فوق چیزی جز" تصدیق کردن عملی" قرآن و پیامبر ص نسبت به نشانه‏های حقانیت او که در کتب گذشته بوده است نیست، و دلالتی بر تصدیق تمام مندرجات تورات و انجیل ندارد بعلاوه آیات متعددی از قرآن حکایت از این می‏کند که آنها آیات تورات و انجیل را تحریف نمودند، این خود شاهد زنده‏ای است بر گفتار بالا.
شاهد زنده دیگر:
" فخر الاسلام" مؤلف کتاب" انیس الاعلام" که خود یکی از کشیشان بنام مسیحی بوده، و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می‏دهد:
" ... بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت کشیش والا مقامی رسیدم، که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه" کاتولیک از سلاطین و غیره سؤالات دینی خود را به او مراجعه می‏کردند، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می‏گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت، ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت. کلیدهای منزل ... همه در دست من بود فقط کلید یکی از صندوقخانه‏ها را پیش خود نگاهداشته بود ...
در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه‏ای رخ داد به من گفت به شاگردها بگو: حال تدریس ندارم. وقتی نزد شاگردان آمدم دیدم مشغول بحثند، این بحث منجر به معنی لفظ" فارقلیطا" در سریانی و" پریکلتوس" به زبان یونانی ...
جدال آنها به طول انجامید، هر کسی رایی داشت ...
پس از بازگشت، استاد پرسید: امروز چه مباحثه کردید؟! من اختلاف آنها را در لفظ" فارقلیطا" از برای او تقریر کردم ... گفت: تو کدامیک از اقوال را انتخاب کرده‏ای؟
گفتم مختار فلان مفسر را اختیار کرده‏ام.
کشیش گفت: تقصیر نکرده‏ای، و لکن حق و واقع خلاف همه این اقوال است، زیرا حقیقت این را نمی‏دانند مگر راسخان فی العلم، از آنها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنی آن را برایم بگوئید، وی سخت گریست و گفت: هیچ چیز را از تو مضایقه نمی‏کنم ... در فرا گرفتن معنی اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار، من و تو را خواهند کشت! چنانچه عهد کنی به کسی نگویی این معنی را اظهار می‏کنم ... من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، پس گفت: این اسم از اسماء پیامبر مسلمین است و به معنی" احمد" و" محمد" است.
پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت: در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتابها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود.
در هر دو کتاب لفظ" فارقلیطا" را به معنی، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه کرد: علماء نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که" فارقلیطا" به معنی" احمد و محمد" است، ولی بعد از ظهور محمد ص برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تاویل کردند و معنی دیگر برای آن اختراع نمودند و آن معنی قطعا منظور صاحب انجیل نبوده است.
سؤال کردم در باره دین نصارا چه می‏گویی؟ گفت با آمدن دین اسلام منسوخ است، این لفظ را سه بار تکرار نمود پس گفتم:
در این زمان طریقه نجات و صراط مستقیم ... کدام است؟ گفت: منحصر است در متابعت محمد (ص).
گفتم: آیا تابعان او از اهل نجاتند؟ گفت: ای و اللَّه (سه بار تکرار کرد) ... سپس استاد گریه کرد و منهم بسیار گریستم گفت: اگر آخرت و نجات میخواهی البته باید دین حق را قبول نمایی ... و من همیشه تو را دعا می‏کنم، به شرط اینکه در روز قیامت شاهد باشی که در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد (ص) هستم، ... هیچ شکی نیست که امروز بر روی زمین دین اسلام دین خداست ..."!! «1»
چنان که ملاحظه می‏کنید طبق این سند علمای اهل کتاب پس از ظهور پیامبر اسلام ص به خاطر منافع شخصی خود، نام و نشانه‏های او را طور دیگری تفسیر و توجیه کردند.
برگرفته از تفسیر نمونه ج1 ص210تا213