خدایا!
به من توفیق
تلاش در شکست
صبر در نو امیدی
رفتن بی همراه
کار بی پاداش
فداکاری در سکوت
دین بی دنیا
عظمت بی نام
خدمت بی نان
ایمان بی ریا
خوبی بی نمود
عشق بی هوس
و دوست داشتن
بدون آنکه دوستت بدارند
روزی کن
کتابتاریخبیهقی نوشته : خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی دبیر تصحیح : دکتر علی اکبر فیاض صفجه : 815 حجم : 12.6
محمد بن حسین بیهقی مولف تاریخ بیهقی به سال 385 هجری قمری در روستای حارث آباد بیهق ولادت یافت ( دو فرسنگی شهر سبزوار ) وی ابتدا در سبزوار و بعد از ان مدتی در نیشابور به تحصیل گذراند تا این که در ادب سرآمد شده و در سن 27 سالگی به خدمت دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی ، به ریاست ابونصر مشکان در امده است انچه اکنون با نام تاریخ بیهقی برجای مانده با برگهایی از جلد پنجم آغاز و به جلد دهم ختم می شود و محدوده وقایع ان عبارت است از شرح حوادث بعد از مرگ سلطان محمود تا فرار سلطان مسعود به هند به اضافه باب خوارزم
و روزی چند برین حدیث برامد ، و دل سلطان درشت شد بر اریارق و در فرو گرفتن وی خلوتی کرد و با وزیر شکایت نمود از اریارق گفت حال بدانجا می رسد که غازی ازین تباه می شود ؛ و ملک چنین چیزها احتمال نکند . و روا نیست سالاران سپاه بی فرمانی کنند ف که فرزندان را این زهره نباشد و فریضه شد او را فرو گرفتن که چون او فرو گرفته شد غازی به صلاح آید . خواجه اندرین چه گوید ؟ خواجه بزرگ زمانی اندیشید پس گفت : زندگانی خداوند عالم دراز باد ، من سوگند دارم که در هیچ چیزی از مصالح ملک خیانت نکنم . و حدیث سالار و لشکر چیزی سخت نازک است و به پادشاه مفوض بخشی از کتاب تاریخ بیهقی بود که به علاقه مندان تاریخ پیشنهاد میکنم از این کتاب عالی استفاده بفرمایند